دوشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۸

من به عنوان يك آدم قبلا مذهبي بزرگ شده با عزاداري حسين بن علي در عاشورا، نمي تونم اين رو هضم كنم كه در ظهر عاشورا كه پرچم حسين رو يزيديان به خاك مي اندازند؛ حكومت شيعي ايران مردم شيعه خودش رو به خاك و خون بكشه. مي خوام فقط داد بزنم يا حسسسسسسسسسيييييينننن
مي خوام زار بزنم از مامانم بپرسم اين بود عاشوراي تو؟ اين كه اين طوري به مردم حمله كنن؟ ظهر عاشورا؟ و دريغ كنن از مردم حتي شام غريبان رو؟ يك نفر مذهبي به من جواب بده ...

چهارشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۸

معلم نقره يك خانم كره اي الاصل ولي بزرگ شده امريكاست. روز شنبه براي گرفتن گزارش آخر ترم قدقد رفته بوديم مدرسه اش و معلمش بعد از حرف زدن از درسهاش در مورد رفتارش گفت: من درباره نقره اگر بخوام توصيفش كنم فقط يك كلمه مي تونم بگم و اون هم پرنسس است! ادامه داد كه من به بقيه بچه ها مي گم بيايد اين كار رو بكنيد زود يالاه .. ولي اصلا نمي تونم اينطوري با نقره حرف بزنم. بايد با آرامش و خيلي متين بهش بگم بيا و لطفا اين كار رو بكن و اون هم به بهترين نحوي اون كار رو انجام مي ده. خيلي متعجب بود از اين رفتار قدقد و مي پرسيد و مي خواست بدونه چي باعثش شده؟ من هم كه نمي دونم ولي خوشحالم كه معلمش اين رو درك كرده و به قدقد استرس نمي ده.
بچه انگار نه انگار كه از خود آدم به وجود آمده. يك رازه كه آدم مي تونه بشناسدش ولي خيلي شيرينه كه آدم يك فرشته كوچولو داشته باشه كنارش كه وقتي داره بدو بدو مي ره خريد مثلا، يكهو دست كوچكش رو فرو كنه تو دست آدم و به آدم اطمينان بده كه باهاشه.