سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۵

داشتم فکر می کردم دختر کوچولوی ده ماه و نیمه ام رو در این صفحه چی خطاب کنم ؟؟ بعد فکر کردم همون قدقد خوبه .. امیدوارم بعد ها شاکی نشه از این اسم!
جمعه بردیمش به پارک ابی Dream Land خیلی بهش خوش گذشت چون پر از آب و درخت و صد البته بچه بود! آخه عاشق بچه هاست .. به گمونم باید به فکر بچه بعدی باشیم :)
حسابی آفتاب سوخته شده طوری که چین چین های دستش قرمز قهوه ای شده و توی چین ها سفید مونده! کپلی بامزه اییه :)
خیلی هم قد بلند 15 روز پیش 76 سانت بود باید براش لباس های 12 تا 18 ماه بخریم تا اندازه اش بشه.
اگر همین طور قدبلند بمونه من دوست دارم مدل بشه و اگر چپ دست بمونه عزیزترین دوست داره تنیسور بشه!
به قولی، ما که پدر و مادرهامون آرزو داشتند دکتر مهندس بشیم این شدیم حالا ببین بچه ما چی بشه :))
قصد دارم (حالا چقدر بتونم بهش عمل کنم بماند) آزاد بزارمش برای انتخاب هر چیز. خیلی دلم می خواد بزرگ که شد دوستم داشته باشه و بهم احترام بذاره نمی دونم بشه یا نه؟؟
آخرین خبر هم اینه که زکام شده و فین فینش به راهه و همش هم تقصیر منه که بعد حموم با موی خیس ( آخه یک کمکی مو داره!) بردمش پیاده روی. توی این دبی به این گرمی باد خورد به سرش.. بمیرم الهی
همین الان از خواب همراه خرخر پاشد سرک کشیده داره من رو نگاه می کنه
از همین امروز بعد از ظهر هم یاد گرفته که از حالت خوابیده به پهلو با تکیه گاه کردن دستش بشینه ..
الان صاحب 4 تا دندونه که خیلی بامزه اش کرده، دندون های بالاش از هم فاصله دارن .. امیدوارم این طور باقی نمونه! دندونهای 3 و 4 بالا هم دارن در می آن و لثه اش حسابی می خاره و آب دهنش به راهه.
حال من عجیبه اصلا یادم نمی آد که وقتی قدقدی نبود من کی بودم و چی کار می کردم و به چی فکر می کردم. بعضی وقت ها هم با عزیزترین به هم نشونش می دیم و از هم می پرسیم این فرشته کوچولوی نازنین کیه؟ و این جا چه کار می کنه؟ ..
راستی می دونید بالاترین لذت دنیا چیه؟ قدقدی خوابیده باشه و آدم بخواد یواشکی از اتاق بره بیرون که چشمش بیافته به دو تا جوراب خیلی ظریف و کوچولو به رنگ صورتی یا بنفش که همین طوری اون گوشه روی زمین افتاده ..

دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۵

زندگی در دبی -1

دوستان زیادی در مورد زندگی در دبی از من سوال کرده اند، ببخشید که جواب دادن بهشون اینقدر طول کشید من خیلی خیلی سرم با قدقدی شلوغه.
همین سوال رو دوستی از عزیزترین پرسیده بود و مطلب زیر جواب عزیزترین هست که به طور اجمالی همه اونچه که من می خواستم بهتون بگم اعم از 1-توجه اخیر و زیاد عمومی به زندگی در دبی 2- شرایط کار در دبی 3- مشکل اصلی زندگی در دبی 4-پیشنهاد بهتر 5- برنامه آینده ما! 6- پیش به سوی استرالیا!!رو دربر می گیره

1) از دست این مردک م ش ن گ همه می خوان فرار کنن، حجم ایرانی هایی که این مدت از ایران به دبی آمدن و سرمایه اشون رو با خودشون آورد واقعا زیاده. سال گذشته مراسم سیزده بدر دبی حدودا 5 هزار نفر رو جمع کرده بود ولی امسال می گن حدود 35 تا 40 هزار نفر توی این مراسم بودن.!!! واقعا تعداد ایرانی ها زیاد شده.

2) بازار کار دبی به چند رده تقسیم می شه،

a. یا نیروی کار ارزان برای شرکت های تجاری: که در زمینه IT هندی ها بازار رو با قیمت های ارزون خودشون قرق کردن. حقوق یه نرم افزار نویس عالی هندی که همه ی اون مدارک چاخان بیل گیتس رو داره، هست 2500 تا 3000 درهم. که برای زندگی معادل 200 هزار تومنِ ایران هست. که واقعا نمی صرفه.

b. تجارت شخصی افراد با کشور های منطقه: که در این زمینه اگر بتونی کار کنی خوبه، تجارت با ایران و از این حرف ها، که البته سرمایه می خواد.

c. من رو هم که می بینی عملا خیل خوش شانس بودم که یه مجموعه ای گیر آوردم که به تخصصم نیاز داشت، تازه بهت بگم که هنوز سطح در آمد و پس انداز من به وقتی که ایران بودم نمی رسه، البته خوب زندگی بی تنش تر و بی استرس تری دارم.

3) مشکل دبی این هست که تو صد سال هم این جا باشی، هیچ آینده ای نداری، بیمه وجود نداره، نمی تونی پاسپورت یا اقامت دایم بگیری، و خلاصه یه جایی هست که فقط بیای کار کنی و بعدا هم خداحافظ.

4) حالا که هنوز بچه دار نشدین و می تونین یه خورده به خودتون سختی بدین، به نظر من بهتره که یه جایی مثل استرالیا رو اقدام کنی، به نظر می یاد که یک سال زمان گذاشتن برای گرفتن پذیرش زیاد باشه، ولی می دونی که این طور چیزا مثل برق می گذره.

5) ما هم مشکلمون اینه که فضای زندگی اینجا خیلی گرم و نرم و راحته و ما رو ... گشاد کرده، اگر نه ما هم تا حالا برای یه کشور دیگه اقدام می کردیم، که البته برنامه اش رو هم داریم و احتمالا حدود دو سال دیگه شروع می کنیم برای اقدام کردن.

6) تازگی (توی شیش هفت ماه گذشته) تعداد زیادی از دوستام رو دیدم که برای استرالیا اقدام کردن و تحقیقاتی که من هم کردم نشون می ده که خیلی خوبه، به نظرم بد نیست که با یه وکیل خوب مشورت کنی و حوصله کنی و آروم آروم همه ی مدارک رو براش جمع کنی. می دونم، تو هم مثل منی و حوصله این دردسر های اداری رو نداری، ولی دیگه برای آینده امون مجبوریم، چاره ای نیست

اگر باز هم سوالی داشتید لطفا بپرسید سعی می کنم هرچه زودتر که تونستم جواب بدم.
من یک مشکلی دارم کسی می تونه بهم کمک کنه؟ این کامنت بلاگر رو فعال کرده ام ولی نمی آد! می شه بهم بگین چرا؟ ممنونم.