یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۸



توي ماشينيم يكهو مي گه مامان مي دوني محمد به انگليسي چي مي شه؟ مي گم نه. مي گه موحَمِد.
بعد مي گه اسم مامانش هم آمينا است و اسم باباش عبدولاه. فاميليش كه بهش استرايبز مي گن هست كووريش! تازه اسم گرند فادرش هم عبدولاهموطلبه!!
من كه حسابي گيج شدم و فكر مي كنم داره در مورد همكلاسي تركش محمِد حرف مي زنه مي گم خوب ديگه ؟؟ مي گه نه همون محمِد كه پرافيته رو مي گم نه اون محمِد كه اسم برج دوباي رو ديفرنت كرده!!
در جريان افتتاح برج دبي شيخ محمد شيخ دبي اسم برج رو به برج خليفه تغيير داد (اسم شيخ ابوظبي) و ما در مورد اين موضوع جلوي دخترك حرف زده ايم.

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

به نظر من بايد جنبش سبز رو تا پيروزي ادامه بديم اون هم به يك دليل بزرگ و در عين حال ساده .. اون زلزله اي كه قراره در تهران بياد نبايد 100 هزار تا كشته داشته باشه. مديرانمون و داشنمندانمون بايد آزاد باشند و مورد حمايت دولت منتخب همه مردم ايران قرار بگيرند كه اين معضل رو قبل از وقوع حل كنه ..

در ادامه كلاس تعليمات! ديني قدقد: می گه مگه سگا بدن؟ می گم چرا همچین سوالی؟ می گه سگا آدم رو گاز می گیرن؟ (و از دید اون سگ یعنی همین سگ های خوشگلی که همسایه هامون نگه می دارن) آخه یه دونه گرگان (رجوع به پست قبلی) بهمون یاد دادن که وقتی سگ داره میاد که گاز بگیره...... دوزاری ام می افته و می گم سگ هایی که اطراف ما هستن همه خوبن، اون دعا برای وقتیه که یه وقتی توی صحرا اونم سگ نه، گرگ ها به آدم حمله کنن، کله اش رو به مفهوم درکِ کامل ماجرا حرکت می ده و بعد از چند ثانیه مکث می گه: "حالا اون سگ/گرگ ها عربی می فهمن؟"

پی نوشت برای پست قبلی: همکار عرب و تحصیل کرده و نه اصلا پایبند به مذهبم وقتی داستان رو می شنوه در مورد دعای دخول به مستراح، توضیح می ده که "من که این دعا رو نمی خونم، برام مهم نیست، ولی یه دلیل مشخص داره و اونم اینه که حتمن همون طور که شما شیعه ها هم می دونید: ملائکه داخل دست شویی نمی شن، و اون تو پره جنه برای همین این دعا رو می خونیم :O .......

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

دختر كوچولوي من درس ديني داره اون هم در مدرسه اش در دبي كه با سيستم آمريكايي اداره مي شه. به اين دليل كه طبق قوانين آموزشي اينجا و به دليل اون 2 كلمه دين:اسلام كه توي پاسپورتش نوشته بايد اين درس رو بگذرونه. حالا قيافه ما رو مجسم كنيد كه وقتي يك روز كه مي آد خونه شروع مي كنه به خوندن سوره فتح با لهجه عربي: بيسمسلاه رحمان رحييم ايذا جا نصرالاه .. خب تا اينجاش خيلي بد نيست مخصوصا كه پشت تلفن براي مادربزرگ و پدربزرگ هاش مي خونه و اونها هم غش مي كنن .. ازش مي پرسيم: اينها چيه كه مي خوني مي گه: گرگانه! مي پرسيم به چه دردي مي خوره مي گه وقتي مامان و بابا رفتن تو آسمونها بايد براشون گرگان بخونيم!!
مشكل اونجاييه كه يك روز هم برات دعاي قبل و بعد از دستشويي رفتن رو مي خونه !!!