یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

Human Rights

اکبر گنجی را آزاد کنید.

اگر شکم برآمده ام اجازه بده (با توجه به اینکه 31 خرداد روز احتمالی به دنیا آمدن قدقد عزیزم هست)، در روز 27 خرداد به معین رای خواهم داد.
احتیاجی به بحث کردن و توضیح دادن نمی بینم چون خیلی ها خیلی بهتر از من دلایل شرکت کردن یا نکردنشون رو توی انتخابات نوشته اند و همچنین دلایل رای دادنشون به معین رو هم توضیح داده اند. من هم با خواندن همه آنها و با یک عالمه فکر کردن به این نتیجه رسیده ام.
چند تا دلیل شخصی هم دارم که یکیش مثلا اینه که دلم نمی خواد وقتی عکس رییس جمهور کشورم توی روزنامه های خارج از ایران چاپ شد از دیدنش حالم بهم بخوره. دلم می خواد
مثل خاتمی هر بار که عکس رییس جمهور کشورم رو می بینم لبخند بزنم.
یک دلیل دیگه هم شوک عدم تایید صلاحیت معین بود که یکهو بهم نشون داد که روی اون صندلی معروف به جای خاتمی پاک و شریف ممکنه یکی از اون 6 نفر بشینه و خب این خیلی موثر بود. (الان موافقان تحریم می گن دیدید گفتیم همه اینها بازی حکومت بود برای بالا بردن مشارکت مردم!) و جواب من دقیقا جمله ای از ابراهیم نبوی است که در پایین مطلب بهش لینک داده ام
" حامیان تحریم انتخابات خواستار آن هستند که با تشویق مردم به عدم مشارکت در انتخابات نشان بدهند که تا چه حد مردم با حکومت مخالفند. اگر معین به جای کناره گیری
از انتخابات و تحریم آن، از مردم بخواهد به او به عنوان یک مخالف وضع موجود و برای تغییر قانون اساسی رای بدهند، در این صورت به جای اکثریت خاموش و منفعل مخالف حکومت، میزان اکثریت آشکار و فعال مخالف حکومت شمارش می شود. ممکن است طرفداران تحریم بگویند که اگر مردم به شعارهای مخالفت معین رای بدهند و او رئیس جمهور شود، ممکن است معین نیز پس از مدتی به شعار هایش و به مردم خیانت کند. اگر این فرض را بپذیریم اصل را بر آن گذاشته ایم که یا فردای 27 خرداد هیچ کس رئیس جمهور نیست، یا این که معتقدیم یکی از آن هفت نامزد دیگر بهتر از معین است و اگر یکی از آنان روی کار بیاید به مردم خیانت نخواهد کرد. این استدلال انکار موضع تحریم است."

کلا مطالبی که خیلی در تصمیم گیری بهم کمک کردند 2 مطلب زیر هستند
حکم حکومتی، آماتورها و حرفه ای ها
بیانیه مصطفی معین: برای رفع خطر بازگشت خودكامگی، می‌آیم


-------------------------------------------

از اول خرداد وارد ماه نهم شده ام و یک غول پیکر واقعی هستم. ولی با وجود این از پوشیدن بیکینی ابایی ندارم و شکم خیلی گنده ام! رو با افتخار در پارک آبی dream land و استخر ساختمون در معرض نور خورشید گذاشته ام. حاملگی زیباست و من خوشحالم که بالاخره به این درک رسیدم و زیبایی و عمقِ زن بودن و معجزه مادر شدن رو احساس می کنم.
خوشحالم که صاحب یک دختر کوچولو می شم که می تونم باهاش در مورد همه این احساس های خوب حرف بزنم.
حالا که جملات قبل رو می خونم می بینم که همه لغات کلیشه ای رو به کار بردم، می دونم که خوندنش و درکش برای کسی که این دوران رو نگذرونده باشم (مثل خود قدیم من)، احمقانه و زیادی احساساتی به نظر می رسه ولی عین حقیقته. تمای مراحل به وجود آمدن یک انسان جدید معجزه مطلقه و من انسانی هستم در حال لمس هر روزه این معجزه و به خاطرش بسیار سپاس گزارم.
مامان نازنینم 2 روز دیگه می آد و بعدش هم قدقدی به دنیا می آد و این یعنی پایان همیشگی دونفره بودن من و عزیزترین. نیمه روز جمعه قبل بود که بکهو متوجه شدم که دیگه هیچ وقت من و عزیزترین یک جمعه 2 نفره کامل نخواهیم داشت! و آخرین جمعه 2 نفره مون رو در کمال آرامش و با کمی غم برای پایان این دوره 6 ساله زندگیمون به سر رسوندیم.
چقدر زندگیمون تغییر خواهد کرد اوه ه ه ... امیدواریم و نهایت سعی مون را خواهیم کرد که به انسان جدید و متفاوتی که به جمعمون اضافه می شه فضای مخصوص خودش رو بدیم و سعی نکنیم که او رو بر اساس خواست های خودمون برنامه ریزیش کنیم. امیداورم بتونیم او رو کاملا در شادی و خوشبختیمون داخل کنیم. امیدوارم هیچ وقت یادمون نره که ما خواستیم که او آمد و قدمش روی چشممون.